نظریهذهن اصطلاحی جامع و کلی پیرامون حالتی عمدی است که کیفیت تعاملاجتماعی فرد را مشخص میسازد تا آنجا که بدون آن، ما قادر به تعبیر و تفسیر اعمال دیگران نخواهیم بود. پژوهشگران درحالی نقش سببی تواناییهای زبانی را در تحول نظریهذهن بهعنوان یک قابلیت بنیادی و کارآمداجتماعی مطرح میکنند که پژوهشهایاخیر پیوند نزدیکی بین کارکردهایاجرایی و نظریهذهن پیشنهاد نمودهاند. در این میان باوجود اثرات ویرانگر و تخریبکننده کمشنوایی بر تحول زبانی و ارتباطی کودکان آسیب-دیدهشنوایی از سویی و ارتباط مولفههای زبانی با تحول نظریهذهن و کارکردهایاجرایی از سوی دیگر، بررسی روند تحول نظریهذهن در این کودکان ضرورت مییابد. بهاینترتیب، هدف این پژوهش، مروری بر نقش زبان و مولفههای اصلی آن(نحو، معنیشناسی و کارکردشناسی) در تحول تواناییهای نظریهذهن کودکان و بررسی وضعیت تحول نظریهذهن در میان کودکان ناشنوا با توجه به مشکلات زبانی آنها نسبت به کودکان عادی است و در پایان تلاش شده است، رابطه زبان، کارکردهای اجرایی و نظریه ذهن در میان کودکان ناشنوا تبیین گردد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |