، Nashriyeh2005@gmail.com
چکیده: (3284 مشاهده)
فراگیرسازی آموزش و پرورش برمبنای رویکرد انسانگرایانه و اجتماعی به نیازهای ویژهی کودکان پا به عرصه آموزش و پرورش جهان گذاشه است برای موفقیت علاوهبر تغییر نگرش و عملکرد معلمان و مدارس به تغییرات بنیانی در نظام آموزش و پرورش نیازمند است (یونسکو،1383)تا بتواند پاسخگوی نیازهای دانشآموزان باشد و ضمن شناسایی موانع برای رفع آنها اقدام نماید. یکی از این تغییرات و سیاستگذاریهای منطبق بر تفاوتهای فردی،تغییر نظام ارزشیابی سنتی به ارزشیابی کیفی-توصیفی در دورهی ابتدایی میباشد.همانطور که آموزش فراگیر یک نظام آموزش و پرورش پویاست که منجر به آموزش معتبر میشود در ارزشیابی نیز مدام به دانشآموزان بازخورد توصیفی داده میشود تا نسبت به وضعیت یادگیری خود آگاهی یابند و نیز اطلاعاتی جهت چگونگی ارتقاء سطح دانش و مهارت خود دریافت دارند. این شیوه منجر به رتبهبندی دانشآموزان نمیشود و دانشآموزان را در فرایند یادگیری خود سهیم میسازد و ضمن فاصله گرفتن از ارزشیابیهای تحت کنترل معلم،به دانشآموزان فرصت خودسنجی میدهد و ضمن تقویت اعتماد به نفس دانشآموزان-بهویژه دانشآموزانی که توانایی کمتری دارند فرهنگ موفقیت را در کلاس حاکم میکند.در مقاله حاضر سعی شده تا ضمن بیان فلسفهای کوتاه از آموزش و پرورش فراگیر،ارتباط درونی ارزشیابی توصیفی و نیز نتایج آن به عنوان رویکردی منتج از این نظام بررسی گردد.
نوع مطالعه:
مروری |
موضوع مقاله:
تلفیقی فراگیر دریافت: 1398/10/22 | پذیرش: 1398/10/28 | انتشار: 1398/10/28 | انتشار الکترونیک: 1398/10/28
ارسال پیام به نویسنده مسئول