جستجو در مقالات منتشر شده


۸ نتیجه برای خودکارآمدی

بهاره اسکندری، حمیدرضا پوراعتماد، مجتبی حبیبی عسگرآباد، محمدعلی مظاهری تهرانی،
جلد ۱، شماره ۱۳۸ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه: پردازش حسی فرآیندی است که طی آن نظام عصب‌شناختی درون‌دادهای عصبی را دریافت کرده و به آن پاسخ می‌دهد. در برخی شرایط بالینی، مانند اختلال طیف اتیسم، پردازش‌های حسی مختل می‌شوند. اختلال اتیسم نوعی اختلال عصب‌تحولی با نقص در ارتباطات، تعاملات اجتماعی و الگو‌های رفتاری یا علایق تکراری است. خودکارآمدی والدینی به این اشاره دارد که والدین چقدر نسبت‌به اداره‌کردن مشکلات کودکان‌شان اعتمادبه‌نفس دارند. والدین کودکان با اختلال طیف اتیسم در مقایسه با والدین کودکان عادی با سطوح بالاتر استرس مواجه هستند و رابطه والد-کودک با مشکلات بیشتری مواجه می‌شود.

روش: نمونه پژوهش ۸نفر از مراجعانی بودند که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند. در ابتدا پرسش‌نامه پروفایل حسی، مقیاس خوداثرمندی والدینی و مقیاس رابطه والد-کودک تکمیل شد. پس از آن مادران مداخله حسی را دریافت و روی کودک اجرا کردند. داده‌ها با استفاده از روش استاندارد میانگین و درصد بهبودی تحلیل شد.

یافته‌ها: درصد بهبودی پس از پایان مداخله در مرحله پیگیری برای هر کدام از مقیاس‌ها محاسبه شد. درصد بهبودی به‌طور میانگین برای خودکارآمدی والدگری ۴۵/۱۹- درصد و برای رابطه والد-کودک ۲۲/۷- درصد است. به‌طور کلی افزایش معناداری در هیچ کدام از ۲مقیاس مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: مداخله پردازش حسی تاثیری در افزایش خودکارآمدی والدگری یا رابطه والد-کودک ندارد. به این معنا که بهبودی که به علت مداخله پردازش حسی در عملکرد حسی کودکان با اختلال طیف اتیسم ایجادشد، منجربه افزایش خودکارآمدی مادر یا بهبود رابطه مادر و کودک نخواهد شد.


دکتر سهراب عبدی زرین، اقای مهدی محمدی نیا،
جلد ۱، شماره ۱۶۱ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت مفاهیم حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب اجتماعی در سازگاری اجتماعی و
بهزیستی روان شناختی دانش آموزان کم توان ذهنی، این پژوهش با هدف مقایسه ی حرمت خود، خودکارآمدی و اضطراب
اجتماعی دانش آموزان کم توان ذهنی با و بدون تجربه تحصیل در مدارس آموزش عمومی انجام گرفت.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مقطعی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تعداد ۲۲۳ نفر دانش آموز دختر
و پسر کم توان ذهنی پایه های اول تا ششم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی ۹۶ - ۱۳۹۵ بودند. حجم نمونه ی
پژوهش ۱۰۰ نفر دانش آموز )در دو گروه ۵۰ نفری با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی( بود که به روش
نمونه گیری هدفمند از جامعه ی آماری ذکر شده، انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس حرمت خود روزنبرگ
) ۱۹۶۵ (، پرسش نامه ی خودکارآمدی عمومی شرر ) ۱۹۸۲ ( و هراس اجتماعی کانور ) ۲۰۰۴ ( استفاده شد. تحلیل داده ها با
نرم افزار SPSS ۲۴ و با استفاده از آزمون واریانس چند متغیری و آزمون T مستقل انجام شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میزان مؤلفه های اضطراب اجتماعی )ترس، اجتناب و فیزیولوژی( دانش آموزان
کم توان ذهنی با تجربه تحصیل در مدارس آموزش عمومی بالاتر از دانش آموزان کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در
مدارس آموزش عمومی بود ) ۰۰۱ / P> ۰ (. همچنین در متغیرهای حرمت خود و خودکارآمدی بین دانش آموزان کم توان
ذهنی با و بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی تفاوت معنادار وجود داشت ) ۰۰۱ / P> ۰ ( و میزان حرمت
خود و خودکارآمدی دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی پایین تر از دانش آموزان
کم توان ذهنی بدون تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی بود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که دانش آموزان کم توان ذهنی با تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی
حرمت خود و خودکارآمدی پایین تر و همچنین اضطراب اجتماعی بالاتری نسبت به دانش آموزان کم توان ذهنی بدون
تجربه ی تحصیل در مدارس آموزش عمومی دارند. بنابراین، باید با طراحی برنامه های غربال گری و آموزشی مناسبی برای
والدین و معلمان، به منظور بهبود حرمت خود، خودکارآمدی و کاهش اضطراب اجتماعی دانش آموزان دارای تجربه ی
تحصیل در مدارس آموزش عمومی پرداخت.
سعید رحیمی،
جلد ۲، شماره ۱۱۰ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

امروزه توجه به آموزش مهارت‌های اجتماعی دانش آموزان با نیاز ویژه که مشکلاتی در ارتباطات اجتماعی و شیوه تصمیم گیری دارند، از اهمیت بالایی برخوردار است. این مسئله در نزد دانش آموزان ناشنوای هنرستانی در خور توجه است. یکی از فرآیندهای رشد اجتماعی در افراد، خودکارآمدی است. این مفهوم در نظریه رشد اجتماعی آلبرت باندورا، باور به توانمندی های فردی است که در تصمیم گیری های فرد برای آینده موثر است. از این رو به نظر می‌رسد آموزش خودکارآمدی برای دانش آموزان، به خصوص دانش آموزان ناشنوای هنرستانی می‌تواند میزان سازگاری و رشد تصمیم گیری‌های فردی را در آن‌ها افزایش دهد. دلایل اهمیت این موضوع برای مربیان و کارشناسان گروه آسیب دیده شنوایی، خلاءهای موجود و سرانجام ارائه راهکارهای گوناگون در جهت آموزش خودکارآمدی به دانش آموزان ناشنوایی که در تصمیم گیری برای انتخاب رشته یا شغل آینده دچار مشکلاتی هستند، قابل بحث و بررسی است.
خانم طیبه کاوه ای، آقای احمد عاشوری، آقای مجتبی حبیبی،
جلد ۴، شماره ۱۲۶ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه و ارزیابی الگویی است که در قالب آن پیش­بینی رضایت شغلی بر اساس باورهای خودکارآمدی، خودکارآمدی تدریس، استرس شغلی و سطح نیازهای معلمان استثنایی، مورد بررسی قرار گیرد.

روش: بدین منظور ۱۶۵ نفر (۹۹ زن و ۶۶ مرد)، از جمعیت معلمان مدارس استثنایی مقطع ابتدایی، در استان لرستان به روش نمونه­گیری خوشه­ای چند مرحله­ای انتخاب شدند و به پرسشنامه­های رضایت شغلی (JDI)، خودکارآمدی عمومی شرر (SGSES)، خودکارآمدی تدریس (TSES) و سلسله مراتب نیازهای مازلو، پاسخ دادند.

یافته ها: یافته­ ها نشان داد رضایت شغلی افراد پایین­تر از متوسط است. در مرحله اول نتایج تحلیل مسیر نشان دهنده عدم برازش مدل بود، اما استخراج شاخص های برازش در خصوص مدل اصلاح شده همسانی بین مدل اصلاح شده و مدل پیش بینی شده را مورد تایید قرار می دهند. بر اساس ضرایب مسیر استاندارد شده، اثر خودکارآمدی عمومی بر کارآمدی تدریس، و اثر خودکارآمدی تدریس و سطح نیازها بر رضایت شغلی تأیید شد. همچنین رابطه معناداری بین رضایت شغلی و نیازهای ایمنی و اجتماعی مشاهده شد. بررسی متغیرهای جمعیت­شناختی نشان داد که رضایت شغلی معلمان گروه کم­توان ذهنی بیشتر از معلمان گروه ناشنوا است اما بین سن، تحصیلات و سنوات شغلی با هیچ یک از ابعاد رضایت شغلی رابطه معنادار یافت نشد و رابطه­ی جنسیت با رضایت شغلی صرفاً در بعد رضایت از همکار معنادار بود. تفاوت بین زنان و مردان در متغیرهای خودکارآمدی تدریس و نیازهای انگیزشی (به جز نیاز ایمنی) معنادار بود اما در خودکارآمدی عمومی و استرس شغلی بین دو گروه تفاوت معنادار یافت نشد.

نتایج: می­ توان نتیجه گرفت که رضایت شغلی یک مفهوم چند بعدی است که تنها یک عامل در آن دخیل نیست.


اعظم شکیب نیا،
جلد ۴، شماره ۱۶۴ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

چکیده
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش جهت یابی و حرکت بر افزایش خودکارآمدی و ابراز وجود
کودکان و دانش آموزان با آسیب بینایی انجام شده است.
روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان
با آسیب بینایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی ۱۳۹۷ - ۱۳۹۸ بود که از بین آنان ۲۶ دانش آموز پسر با آسیب بینایی
حجم نمونه آماری پژوهش را تشکیل داد که در دو گروه گواه ) ۱۳ نفر ( و آزمایشی ) ۱۳ نفر ( مورد بررسی قرار گرفتند. برای
بررسی خودکارآمدی و ابراز وجود به ترتیب از مقیاس خودکارآمدی شرر ) ۱۹۸۲ ( و پرسشنامه ابراز وجود گمبریل وریچی
) ۱۹۸۲ ( استفاده شد. آموزش جهت یابی و حرکت نیز با استفاده از کتاب راهنمای جهت یابی و تحرک سازمان آموزش
و پرورش استثنایی در ۸ جلسه صورت گرفت. برای تحلیل نتایج از آمار توصیفی و سپس تحلیل کواریانس چندمتغیره
MANCOVA( ( استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که برنامه ی جهت یابی و حرکت موجب افزایش خودکارآمدی گروه آزمایشی در مقابل گروه
گواه شد. این برنامه همچنین موجب افزایش ابراز وجود گروه آزمایشی در مقابل گروه گواه شد و مهارت های جهت یابی
و حرکت به طور چشمگیری در گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه بهبود یافت.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد، با آموزش جهت یابی و حرکت می توان خودکارآمدی و ابراز وجود کودکان و
دانش آموزان با آسیب بینایی را افزایش داد و به بهبود شرایط زندگی آنها کمک کرد.
 
سولماز پورناصح،
جلد ۵، شماره ۱۳۳ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه: بر اساس تعریف جدید صاحب‌نظران از مفهوم کم‌توانی‌ذهنی، می‌توان برخی رفتارهای این گروه از جامعه را بهبود بخشید، بنابراین ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ، با هدف بررسی اثربخشی موسیقی ملایم هنگام انجام فعالیت‌های حرفه‌ای بر بهبود عملکرد شغلی، خودکارآمدی و رفتار سازشی دختران کم‌توان‌ذهنی انجام شد.

روش کار: ۴۰ دانش‌آموز دختر کم‌توان‌ذهنی از میان جامعه کم­توان ­ذهنی آموزش ­پذیر مدارس حرفه ­ای دخترانه شهر تبریز به شیوه نمونه­گیری در دسترس انتخاب و در ۲ گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند (هر گروه ۲۰ نفر) و از ابزارهای مقیاس خودکارآمدی شرر، آزمون عملکرد حرفه‌ای کودکان کم­توان­ ذهنی و مقیاس رفتارسازشی واینلند، برای جمع­ آوری داده­ ها استفاده شد.

یافته­ ها: نتایج پژوهش نشان داد موسیقی ملایم هنگام انجام فعالیت­ های حرفه‌ای موجب بهبود عملکرد شغلی، خودکارآمدی و رفتار سازشی دختران کم­توان­ ذهنی می ­شود.

نتیجه ­گیری:نتایج پژوهش حاضر، نشان داد که برخی مهارت­ های اجتماعی را می­توان به دختران کم­توان­ ذهنی آموزش داد که موسیقی یکی از روش­ هایی است که در تسهیل این آموزش می­ تواند موثر واقع شود. به این صورت که نتایج نشان داد، پخش موسیقی ملایم هنگام انجام فعالیت­ های حرفه­ ای می­ تواند بر بهبود عملکرد شغلی، خودکارآمدی و رفتار سازشی دختران کم­توان­ ذهنی موثر باشد.


خانم الهام رشیدیه، آقای بهرام اصل فتاحی،
جلد ۵، شماره ۱۷۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش والدگری ذهن آ گاهانه بر دشواری در تنظیم هیجان و
خودکارآمدی والدینی در مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل
تمامی مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم شهر تبریز بود که در سه ماهه اول سال ۱۴۰۱ به مرا کز آموزشی کودکان
استثنایی مراجعه نمودند. نمونه آماری شامل ۳۰ نفر از مادرانی بود که با در نظر گرفتن ملاک های ورود به مطالعه
به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل
پرسشنامه های مشکل در نظم بخشی هیجانی و خودکارآمدی والدینی بود. در این پژوهش، آزمودنی های گروه آزمایشی
به میزان ۸ جلسه ۲ ساعته آموزش های والدگری ذهن آ گاهانه را دریافت نمودند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از
تحلیل کوواریانس تک متغیری در برنامه SPSS نسخه ۲۶ انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش والدگری ذهن آ گاهانه منجر به کاهش میانگین دشواری در تنظیم
هیجان و مؤلفه های عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، مشکل درگیر شدن در رفتار هدفمند، مشکل کنترل تکانه، فقدان
آ گاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجان و فقدان وضوح هیجانی و افزایش میانگین خودکارآمدی
والدینی شرکت کنندگان گروه آزمایشی در مقایسه با گروه گواه شده است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان مطرح کرد که آموزش والدگری ذهن آ گاهانه مداخله مؤثر و
قابل توجهی برای بهبود دشواری در تنظیم هیجان ارتقای خودکارآمدی والدینی در مادران کودکان با اختلال طیف اُتیسم
می باشد.
 
علی زارع مقدم، محمدرضا حسامی، شهلا رستمی، مریم قربانی،
جلد ۶، شماره ۱۴۳ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه: استفاده از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در فرآیند یاددهی- یادگیری تاثیرگذار است. برای استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات باید عوامل مرتبط با آن بررسی شود. هدف این پژوهش بررسی رابطه سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات با خودکارآمدی رایانه‌ای در آموزگاران مدارس استثنایی شهر بیرجند بود.

روش: جامعه این پژوهش شامل همه آموزگاران مدارس استثنایی مشغول به کار در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ در شهر بیرجند بود(۸۹نفر). ۷۳نفر (۵۹زن و ۱۴مرد) به‌عنوان نمونه با روش تصادفی طبقه‌ای انتخاب شد. برای گردآوری داده‌ها از پرسش‌نامه سواد فن آوری اطلاعات و ارتباطات زارع‌مقدم و خودکارآمدی رایانه‌ای مورفی و همکاران استفاده شد. داده‌های آماری با آزمون‌های آماری تی تک‌نمونه‌ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون بررسی شد.

یافته ­ها: یافته‌های پژوهش نشان داد که میانگین خودکارآمدی بیشتر از میانگین آزمون (۰۱/۰P<) و میانگین سواد فن آوری اطلاعات و ارتباطات کمتر از میانگین آزمون بود (۰۱/۰P<)، سواد فن آوری اطلاعات و ارتباطات با خودکارآمدی رایانه‌ای در کل (۷۳۱/۰=r)، در مردان (۵۵۷/۰=r) و در زنان (۷۵۲/۰=r) همبستگی معناداری داشت (۰۰۱/۰P<). زیر مقیاس شرح‌دادن از سواد فن آوری اطلاعات و ارتباطات به شکل معنی‌داری متغیر خودکارآمدی رایانه‌ای را پیش‌بینی کرد (۰۱/۰P<).

نتیجه­ گیری: بنابراین به نظر می‌رسد هرچقدر فرد، مهارت و دانش بیشتری درزمینه سواد فن آوری اطلاعات و ارتباطات پیدا کند، دیدگاه بهتری نسبت به توانایی خود در استفاده از رایانه داشته و درمجموع خودکارآمدی رایانه‌ای بالاتری خواهد داشت که می‌تواند به استفاده بیشتر از فن آوری اطلاعات و ارتباطات در فرآیند یاددهی-یادگیری منجر شود.



صفحه ۱ از ۱