جستجو در مقالات منتشر شده


۱۶ نتیجه برای خودماندگی

حمیده طباطبایی،
جلد ۱، شماره ۶۴ - ( ۲-۱۳۸۶ )
چکیده

مطالعات انستیتو فرانس پاستور حاکی از این است که اختلال‌های در خودماندگی‌ ناشی از تغییرات جزیی در ژن‌هایی که ساختار مغز را کنترل می‌کنند. اختلال در خودماندگی و بیماری‌های مرتبط با آن، که اختلال‌های طیف اتیسم شناخته شده،در زمره‌ی‌ بیشترین مشکلات ژنتیکی روان‌شناختی و عصب‌شناختی است. پژوهشگران انستیتو پاستور پارس‌ ،دکتر توماس برگران و همکاران او ژن شانک ۳ را در بیش از ۲۰۰ فرد با اختلالات طیف اتیسم با دقت بسیار مورد ارزیابی قرار دادند. او مبتلا به سندروم آسپرگر-یکی‌ از خفیف‌ترین اختلالات طیف اتیسم-بود ولی گفتار سلیس داشت. برگران و همکاران او به این نتیجه رسیدند که افراد مهارت‌های گفتار،زبان و اجتماعی را به نحو مناسبی‌ پرورش می‌دهند فقط وقتی که دقیقا مقدار درستی از این ژن و سایر ژن‌های مرتبط با اتیسم را داشته باشند.
روجرز سالی جی، اوساکی داین، هال تری، ریوان جودی،
جلد ۱، شماره ۸۸ - ( ۲-۱۳۸۸ )
چکیده

مقاله‌ی حاضر،دانش موجود درباره‌ی الگوی دنور ، رویکردی یکپارچه برای مداخله در خردسالای دارای‌ اختلال درخودماندگی‌ را ارائه می‌کند.این الگو در مرکز ناتوانی‌های رشدی جی.اف.کی‌ دانشگاه علوم‌ بهداشتی کولورادو تهیه و تدوین شده است.این مرکز برای پیشبرد رشد خانوادگی و بهداشتی،راهبردهایی را به والدین و آموزگاران ارائه می‌کند.این مقاله به معرفی‌ برنامه‌ی مداخله‌ای این مرکز برای خردسالان دارای‌ اختلال درخودماندگی می‌پردازد.
امیرعباس ابراهیمی،
جلد ۲، شماره ۱۰۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

سلامت روانی به عنوان احساس فرد نسبت به خود، دنیای اطراف و همچنین چگونگی سازش با مسئولیت خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خود تعریف شده است(پاتن، ۱۹۹۴).کودکان عقب مانده ذهنی به علت تأخیر مداوم و سرانجام توقف در تحول ذهنی، علاوه بر مشکلات در حوزه های شناختی، مسائل مختلفی در زمینه ی عاطفی، اجتماعی و بهداشت روانی داشته که می تواند پیامد محدودیت های شناختی آنها باشد، این کودکان اغلب رفتارهای گوشه گیرانه یا پرخاشگرانه از خود بروز می دهند (میلانی فر، ۱۳۷۴). با توجه به این مساله، بهبود مشکلات این کودکان به شیوه های مختلف درمانگری اهمیت فزاینده ای دارد. دراین راستا موسیقی درمانگری بعنوان یک روش درمانگری مفید برای افراد عقب مانده ذهنی مطرح می باشد که اهدافی از قبیل ؛ بهبود بهداشت روانی ، کاهش پرخاشگری، افزایش تمرکز، سازگاری اجتماعی ، تقویت هماهنگی ماهیچه ها، کنترل شخصی، ثبات عاطفی، ایجاد انگیزه و ... را به دنبال دارد. در این راستا در مقاله حاضر به بررسی نقش موسیقی در افزایش بهداشت روانی و کاهش پرخاشگری دانش آموزان عقب مانده ذهنی پرداخته شده است.
مهرناز کمیجانی،
جلد ۲، شماره ۱۰۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

موضوع اسکیزوفرنی در دوران کودکی بحث های بسیاری را بر انگیخته است. هر چند شواهد حاکی از آن است که نشانه های اسکیزوفرنی در کودکی و بزرگسالی تا اندازه ای مشابه هستند، هنوز اختلاف نظرهایی در مورد چگونگی تشخیص و کیفیت این اختلال وجود دارد. در حال حاضر، اسکیزوفرنی کودکی همانند اسکیزوفرنی بزرگسالی بر پایه ملاک هایی همچون هذیان، توهم ، گفتار آشفته، رفتار آشفته، بی تفاوتی عاطفی ، فقر گفتار یا فقدان اراده، همراه با کژکاری اجتماعی که طی آن کودک یا نوجوان نمی تواند از نظر روابط بین فردی و پیشرفت تحصیلی به سطح مورد انتظار رشد اجتماعی برسد، ظاهر می شود. در این مقاله ، نگاهی گذرا و مختصر بر مشخصات بالینی ، تشخیص ، سبب شناسی و درمان این اختلال در دوران کودکی خواهیم داشت .
فاطمه اصغری هاوستین،
جلد ۳، شماره ۴۴ - ( ۵-۱۳۸۴ )
چکیده

در فایل منابع موجود می باشد
 
مرضیه رحمانی،
جلد ۳، شماره ۴۴ - ( ۵-۱۳۸۴ )
چکیده

والدین کودک نیز مانند آموزگاران می‌توانند با وادارکردن کودک به آواز خوندن،الگوهای وزنی گفتاری را به آنان بیاموزند از آنجایی که اغلب کودکان مبتلا به درخودماندگی، گاهی اوقات به جای صحبت کردن(عدم توانایی در صحبت)آواز می‌خوانند،درمان کننده یا موسیقی‌ درمانگرها می‌توانند از این فرصت استفاده کنند و فعالیت‌های موسیقی غیرکلامی را به صورت سیتمیک‌ بر روی گفتار شروع نمایند. اگر در بیرون از کلاس موسیقی هم این واژه‌ها را بشنود و تکرار کند،سهم مهمی در آموزش بالقوه زبان در او خواهد داشت ۲lگوش کن،گوش کن،چه می‌شنوی؟(صدای نوار پخش می‌شود) من صدای آمبولانس را می‌شنوم من صدای گریه بچه را می‌شنوم من صدای تلفن کردن مادرم را می‌شنوم کودکان مبتلا به درخودماندگی همچنین با آواز خواندن و هماهنگ کردن آواز خود با ریتم،فشار روانی‌ کلامی و انعکاس جملاتی که به دنبال محو و حذف‌ تدریجی اشارات موزیکال می‌آیند،قادرند گام‌های بلندی‌ را در کم کردن گفتار یکنواخت(یکنواخت‌خوانی) بردارند. موسیقی‌ و تجربیات موزیکال انواع نامحدودی از ارتباطات را فراهم‌ می‌سازد که می‌تواند کلیدی باشد در درمان موفق اشخاص‌ مبتلا به درخودماندگی(آلوین)در سال ۱۹۷۵ در هنگام‌ کار با کودکان مبتلا به درخودماندگی،به آرمی آنان را برای برقراری ارتباط با دیگران به طرف محیط خارج سوق‌ می‌داد و مرحل کار او عبارت بودند از استفاده از موسیقی‌ در بین بیمار و ابزار موسیقی،بیمار و ابزار درمان‌کننده، بیمار و موسیقی،بیمار و موسیقی درمانگر،بیمار و درمانگر،بیمار و بیمار و غیره.
علی اسلامبولچی مقدم،
جلد ۴، شماره ۴۵ - ( ۶-۱۳۸۴ )
چکیده

عدم توانایی در صحبت کردن و برقراری ارتباط اجتماعی، بی توجهی کودکان درخود مانده به اطرافیان و محیط و همچنین نبود یا کمبود تماس چشمی می تواند از نشانه های بارز این اختلال باشد. کودکان درخود مانده به کندی کلمات را به کار می برند و بعضی از آن ها هیچگاه قادر به تکلم نخواهند بود و آنهایی که می توانند صحبت کنند ممکن است تلفظ خوبی داشته باشند اما اغلب در ریتم، تن صدا و معانی کلمات دارای مشکل هستند. آسیب های کیفی در تعاملات اجتماعی، ارتباط کلامی و غیر کلامی و بازی این کودکان به خوبی مشاهده می شود به طوری که نزدیک به ۵۰ درصد از کودکان درخود مانده فاقد زبان گفتاری هستند ( کاپلان و سادوک، ۱۹۹۵) . اکثر مطالعاتی که در زمینه‌ی سیر و پیش آگهی بیماری به عمل آمده اند به خوبی نشان می دهند که رشد زبان ارتباطی قبل از ۶ سالگی و سطح عملکرد هوشی کودکان درخود مانده بهترین عوامل پیش بینی کننده می باشند.
ناهید سرلک، مژگان رسولیان،
جلد ۴، شماره ۹۲ - ( ۵-۱۳۸۸ )
چکیده

درخودماندگی‌ نوعی اختلال رشدی است که با رفتارهای ارتباطی و کلامی غیرطبیعی مشخص می‌شود. علت اصلی اختلال ناشناخته است و وضعیت اقتصادی،اجتماعی،سبک زندگی و تحصیلات والدین نقشی در بروز آن ندارد. گفته می‌شود که برخی از علائم بیماری درخودماندگی نظیر اختلال توجه و نیز حساسیت بیش از حد و یا کمتر از حد در افراد درخودمانده به دلیل وجود اختلال در دستگاه شنوایی آنها و وجود اختلالات پردازش‌ مرکزی شنوایی است(انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان ایران). ممکن است که فقدان درک معانی گفتار در فرد درخودمانده از سوی دیگران به‌گونه‌ای تعبیر شود که‌ او نمی‌خواهد به حرف دیگران گوش دهد و از آنها اطاعت کند.درحالی‌که او اصلا"قادر به فهم مطالب‌ گفته‌شده نیست. هرچه کودک‌ درخودمانده بتواند اطلاعات شنیداری را بهتر پردازش نماید،خیلی بهتر می‌تواند محیط اطراف خود را از لحاظ اجتماعی و علمی درک نماید و هرچه شناخت ما از کودک درخودمانده بیشتر باشد بهتر می‌توانیم‌ راهکارهای مناسب برای ایجاد رفتارهای مطلوب را در این کودکان شناسایی نماییم. ازاین‌رو،روش‌های مختلفی از صوت‌درمانی طراحی گشته‌اند تا موجب بهبود عملکرد شنوایی افراد درخودمانده شوند.از آن جمله: تکنیک آموزش یکپارچگی شنوایی  که توسط گای برارد طراحی شد را می‌توان نام برد.
احمد قره خانی، غلام علی افروز، معصومه معصومیان،
جلد ۵، شماره ۱۰۵ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده

استفاده از فن آوری و تکنولوژی ها، یادگیری مهارت ها و محتوای اطلاعات و دانش ها را افزایش داده و به پیشرفت و رشد مهارت ها و اطلاعاتی که می تواند در دنیای واقعی مورد استفاده افراد دارای نیازهای ویژه باشد، کمک شایانی می کند و در آموزش دانش کاربردی به کودکان با نیازهای ویژه بخصوص کودکان درخودمانده نقش مهمی را عهده دار است. رایانه که جزو فن آوری های برتر می باشد وسیله ای محرک برای افزایش انگیزه و تعامل برای کودکان دارای اختلال در خودماندگی بوده و به این گونه کودکان توانایی منحصر به فردی می دهد تا با کنترل و دستکاری اجزای دیداری و شنیداری خود که بر روی زبان محاوره ای تاثیر گذار است، قادر باشند به صورت خودکار، زبان محاوره ای خود را بهبود بخشند. از این رو مقاله حاضر به بررسی نقش و اهمیت رایانه و فن آوری در عرصه ی آموزش وتوانبخشی کودکان درخودمانده می پردازد در حال حاضر یکی از حوزه های چالش بر انگیز در حیطه کودکان استثنایی بحث بکار گیری فن آوری و درمان اختلال های نافذ رشد بخصوص اختلال درخودماندگی است زیرا شرایط و بکار بردن فن آوری برای این حوزه از اختلالات روانشناختی بسیار پیچیده و ضروری می باشد.
پرویز شریفی درآمدی،
جلد ۷، شماره ۵۰ - ( ۱۲-۱۳۸۴ )
چکیده

در فایل منابع موجود می باشد
 
رکسانا ساسانفر،
جلد ۷، شماره ۵۰ - ( ۱۲-۱۳۸۴ )
چکیده

در فایل منابع موجود می باشد
 
مهرناز کمیجانی،
جلد ۸، شماره ۷۴ - ( ۱۱-۱۳۸۶ )
چکیده

طبق نظر متخصصان از هر ۱۶۶ تولد ، یک نفر دچار درخودماندگی است. با توجه به آمار بالا، متخصصان گام های جدیدی در این زمینه برداشته‌اند و در ایران نیز اخیرا آموزش و پرورش استثنایی متولی آموزش این افراد شده و خوشبختانه توجه ویژه‌ای به وضعیت‌آموزش و درمان این دانش‌آموزان شده است. یکی از درمان های خاص در مورد این افراد کاردرمانی است. کاردرمانی ‌، درمان ماهرانه ای است که به افراد کمک می کند تا در همهی جنبه های زندگی خود به استقلال برسند. از آنجایی که افراد درخودمانده کمبودهای اساسی در مهارت های شخصی و اجتماعی مورد نیاز برای یک زندگی مستقل دارند، امروزه کاردرمانگران شیوه هایی را برای رفع این نیازها به کار می برند. نکته ی مهم دیگر در مورد درمان و آموزش این دانش آموزان، توجه به خانواده ی دانش آموز است که امروزه از مباحث مهم روز دنیاست و خانواده ی دانش آموز به عنوان عضو مؤثر گروه درمان محسوب می شود. از آن جایی که دانش آموز بیشترین وقت خود را در خانواده و در کنار افراد خانواده می گذراند، منطقی است که اولیا و نیازهای آنان مورد توجه ویژه قرار گیرد.
رویا شجاعی،
جلد ۸، شماره ۷۴ - ( ۱۱-۱۳۸۶ )
چکیده

عزت نفس تنها یک مؤلفه از خودپنداره ی کودک است. اگرچه توجه زیادی به برنامه‌های افزایش عزت نفس می‌شود و راهبردهای فراوانی طراحی می شود تا عزت نفس کودک تقویت گردد، مؤلفه های دیگر خودپنداره ، خودانگاره و خود آرمانی که بخش های اصلی و مهمی هستند و در این فرایند نقش مهمی را ایفا می کنند، فراموش می‌شوند. از آنجایی که در دانش‌آموزان کم‌توان‌ذهنی به دلیل شکست های مکرر، احساس خود ارزشمندی کاهش می یابد، برای افزایش عزت نفس باید اقدام جدی صورت گیرد و در راستای تحقق این هدف باید به تمام مؤلفه‌های خودپنداره توجه نمود. هدف از برنامه ی افزایش عزت نفس در کودکان کم توان ذهنی، ایجاد حس مسئولیت‌پذیری در برابر رفتار خود ، افزایش روز به روز این توانایی ، احترام گذاشتن به نیازهای دیگران و رشد هرچه بیشتر حس ارزشمندی در خود است .
اکرم طبرزدی،
جلد ۹، شماره ۷۵ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده

نشانگان آسپرگر  که فراوانی آن در جمعیت کودکان به حدود ۳ کودک در هر۱۰۰۰ تولد می‌رسد درسال ۱۹۴۴ میلادی توسط هانس‌آسپرگر در بررسی چندین کودک۱۱-۶ ساله ی پسر شناسانده شد.این کودکان مشکلات مشخصی را در تعاملات اجتماعی از خود بروز می دهند. علاقهی زیاد به یکنواختی، گفت و گو بدون داشتن ارتباط درست با موضوع، علاقه به حروف یا اعداد در سنین پایین، کم عاطفگی و عدم خون گرمی در تعاملات اجتماعی، اشکال در لحن و صدا و اشکال در تنظیم خود با مقررات محیطی که در آن زندگی می کنند، از نشانه‌های بارز این کودکان است. کودکان دچار نشانگان آسپرگر غالبا هوش طبیعی دارند و علایم درخود ماندگی در آنها ضعیف‌تر است. معمولا شروع این علامت نسبت به درخودماندگی دیرتر و نتیجه‌ای که میتوان از درمان آنها گرفت، مثبت‌تر است.
حمیده سلیمانی،
جلد ۹، شماره ۸۷ - ( ۱۲-۱۳۸۷ )
چکیده

هدف از این مقاله حاضر،ارائه‌ی راهکار به والدین‌ دارای کودکان دارای اختلال درخودماندگی است.اگر بخواهیم کودکان از زندگی لذت ببرند و استعدادهای‌ بالقوشان شکوفا شود،باید به نیازهای جسمی،روانی، اجتماعی و ذهنی آنان توجه کنیم.هیچ چالشی در زندگی‌ به اندازه‌ی تربیت فرزندان مهم نیست.همه‌ی کردار، گفته‌ها،احساسات و افکار پدران و مادران تأثیر بسزایی در زندگی فرزندشان دارد.این نقش مهم آنگاه فراگیر می‌شود که والدین بیاموزند برخی از خصوصیات آشکار و نهان فرزندانشان از کجا نشأت می‌گیرد و با شناسایی این‌ عوامل بهتر بتوانند انتخاب کنند که با موقعیت‌های خاص‌ چگونه برخورد نمایند.این مقاله راهبردهایی را به والدین‌ پیشنهاد می‌کند تا بتوانند به کودک خود،برای حل‌ مسائل‌شان کمک کنند و درعین‌حال به آنها احساس‌ ارزشمند بودن بدهند.
مهدی منوچهری،
جلد ۹، شماره ۸۷ - ( ۱۲-۱۳۸۷ )
چکیده

متنی که پیش‌رو دارید براساس سخنرانی پل مادوئل‌ و مورانا پیتروفسکی در اجلاس درخودماندگی‌ سال‌ ۲۰۰۴ در شیکاگو تهیه شده است.بخش نخست این متن، اصول مشخص برای کار با کودکان درخودمانده را تحت‌ پوشش قرار می‌دهد.بخش دوم متن درمورد پیشنهادهای‌ لازم برای والدین در طول دوره‌ی آموزش گوش دادن به‌ کودکشان است.این متن دو موضوع عمده دارد: ۱.معرفی روش آموزش گوش دادن آلفرد توماتیس به‌ عنوان یک روش کاربردی برای کودکان درخودمانده. ۲.ارئه‌ی راهکارهای مفید برای کار با این کودکان که‌ در طی سال‌ها تجربه به دست آورده‌ایم.

صفحه ۱ از ۱