، Nashriyeh2005@gmail.com
چکیده: (4243 مشاهده)
بخش اساسی پژوهشها از این عقیده حمایت میکند که دانشآموزان با اختلالهای یادگیری ویژه خودپنداره بدتر و اعتماد به نفس پایینتری نسبت به دانشآموزان غیرناتوان و یا دانشآموزان با اختلال رفتاری دیگر دارند(گرولنیک و همکاران،1990). تعدادی از کودکان ممکن است موفقیت تحصیلی را با پذیرش والدین و یا احساس خودکارآمدی یکسان بدانند،که در این صورت اختلال یادگیری ویژه باعث بروز احساس ناکارآمدی و بیکفایتی میشود (چاندلر،1994). به ویژه،کودکان با اختلال یادگیری ویژه شنیداری،کلامی که دارای خودپنداره بالایی هستند،به احتمال زیاد از مداخلههای درمانی سود بیشتری میبرند(کرشز،1990)علاوه بر آن، داشتن یک خودپنداره بالا در محدودهی غیرتحصیلی، به عنوان یک ضربهگیر برای مشکلات تحصیلی محسوب میشود. همچنین ممکن است که کودکان این مسئله را با تقویت در دیگر حوزهها،از قبیل تواناییهای غیرتحصیلی جبران نمایند و یا اینکه توانایی تحصیلی در کودکان با اختلال یادگیری ویژه اهمیت لازم را ندارد(کرولنیک و ریان،1990). این فرض غلط،که دانشآموز که اختلال یادگیری ویژه دارند،هوش کلی کمتری نسبت به همسالان خود دارند،ممکن است باعث ضعیفتر شدن خودپنداره گردد. این مسئله،دارای اهمیت است که از یک جانبهگرایی اجتناب شده و مشکلات کودک صرفا به مسایل هیجانی-رفتاری و یا اختلال یادگیری ویژه نسبت داده نشود.
نوع مطالعه:
مروری |
موضوع مقاله:
مشکلات يادگيري دریافت: 1398/11/2 | پذیرش: 1398/11/2 | انتشار: 1398/11/2 | انتشار الکترونیک: 1398/11/2
ارسال پیام به نویسنده مسئول