، Nashriyeh2005@gmail.com
چکیده: (3547 مشاهده)
پرسش این است که آیا فقدان فعلی برنامههای موسیقیایی ناشی از عدم قابلیت عمومی این گروه از کودکان در بهرهگیری از آموزش و تجربه موسیقیایی است و یا بیشتر به علت نظریههای از پیش تعیین شدهای است که در مورد آموزش کودکان مبتلا به معلولیت شدید وجود دارد؟ آمارهای موجود در کتاب" هنرها و افراد معلول"نشان میدهد که پژوهش های انجام گرفته درباره هنرها کمتر از یک درصد افراد چند معلولیتی کم شنوا-نابینا را مدنظر قرار داده است. آنچه از موسیقی میتوان انتظار داشت به نظر میرسد که موسیقی میتواند جایگاهی در آموزش کودکان ناشنوا-نابینا داشته باشد،زیرا قبل از هرچیز سازنده تجربه حسی است که قادر به تحریک بسیاری از قوای حسی از راه تمرین و دقت است و بهرهگیری همزمان از چند حس موجب میگردد تا قوه تمیز کودکانی که بهطور عادی به تعامل با محیط حسی اطراف خود برانگیخته نشدهاند تحکیم و تقویت شود. از آغاز،هدف این برنامه مقدماتی پاسخ به سؤالات زیر بود: آیا میتوان توجه به محرک شنوایی را به کودک ناشنوا- نابینا آموخت؟و اگر هنوز بهرهای از شنوایی دارد آیا میتوان واکنش در مقابل صدا را به او آموخت؟آیا میتوان گوش دادن به موسیقی ضبط شده را به او تعلیم داد؟در صورت پاسخ مثبت،آیا توانایی تشخیص و تمیز را خواهند داشت؟آیا آموزش نواختن آلات موسیقی به او،امکانپذیر است؟در صورت پاسخ مثبت،آیا تجربیات،شیوه رفتار او را تغییر خواهد داد؟ نتایج حاصله تاکنون نشان داده است که میتوان واکنشهای این دسته از کودکان را نسبت به محرکات شنوایی کنترل کرد.
نوع مطالعه:
ترجمه (پایان پذیرفته است) |
موضوع مقاله:
چند معلوليتي دریافت: 1398/12/1 | پذیرش: 1398/12/3 | انتشار: 1398/12/3 | انتشار الکترونیک: 1398/12/3
ارسال پیام به نویسنده مسئول